حمید سمندریان و ماجرای رویایی که محقق نشد

به گزارش هیرکان هنر به نقل از فرهنگ آفرینان، حالا اما در این نوشتار که به انگیزه سیزدهمین سالگرد درگذشت این هنرمند در ایسنا منتشر میشود، یادی میکنیم از دیگر نمایشنامههایی که سمندریان فرصت اجرایشان را به دست نیاورد.
حمید سمندریان از جمله دانشآموختگان تئاتر در فرنگ بود. او در آلمان درس تئاتر را خوانده، کار عملی را آغاز کرده و تجاربی به دست آورده بود ولی به توصیه استادان فرنگی خود گوش نسپرد و بعد از اتمام تحصیل به میهن بازگشت و حال آنگه میدانست شرایط کار در ایران قابل قیاس با اروپا نیست و هیچ معلوم نبود چه چشماندازی پیش روی خود بیابد.
او همه سختیها را به جان خرید و خیلی زود وارد حوزه آموزش هم شد و نمایشهای متعددی را اغلب با دانشجویان خود روی صحنه برد. نمایشهایی که به سبب کمبود سالن تئاتر در آن مقطع ـ که هنوز تئاتر شهر تاسیس نشده بود ـ عمدتا در سالنهای دانشگاه تهران یا سالنهای سفارتخانههای کشورهای مختلف روی صحنه میرفتند.
سمندریان تئاتر را در غرب آموخته بود و با نظم و دیسیپلین اروپایی به ویژه آلمانی پرورش یافته بود، بنابراین طبیعی بود که به نمایشنامههای بزرگ جهان گرایش داشته باشد. او بخشی از نمایشنامههای مهم جهان را روی صحنه برد، از آثار دورنمات تا تنسی ویلیامز و سارتر و … اما سراغ نمایشنامههای شکسپیر نرفت ولی این موضوع تنها از یک عامل ناشی میشد؛ بزرگی شکسپیر.
سمندریان در گفتگوهای رسمی و غیررسمی خود عنوان کرده بود که دوستدار اجرای نمایشنامه «مکبت» است اما شکسپیر آنچنان در نظرش بزرگ بود که اجرای این نمایشنامه او را که جزو بزرگترین تراژدیهای جهان است، مدام به تاخیر میانداخت.