وقتی حوصله سیاست را ندارند، سراغ من میآیند

شعر برایش جدیترین کار بود و ترجیح میداد در شعرش خودش باشد. هرچند معتقد بود کسی به شعرش توجه نکرده است؛ البته میگفت: «هروقت جوانها از سیاست حوصلهشان سر میرود، به من، سهراب سپهری و بیژن جلالی رو میآورند؛ اینقدر که شل هستیم و با چیزی کاری نداریم.»
به گزارش هیرکان هنر به نقل از ایسنا، بیستم تیرماه ۱۴۰۲ احمدرضا احمدی دنیای شعر و نقاشی را ترک کرد. او زاده اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان بود. بعدها جریانی نوین را با عنوان «موج نو» در شعر معاصر ایران پدید آورد. احمدی دوره آموزشهای دبستانی را در زادگاهش و دوره دبیرستان را در دارالفنون تهران به پایان رساند.
این شاعر از ۲۰ سالگی به طور جدی به سرودن شعر پرداخت و نخستین مجموعه شعرش را با عنوان «طرح» در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد.
احمدرضا احمدی درباره کتاب «طرح» گفته بود: «در یک بعدازظهر ماه آذر از چاپخانهای در خیابان خانقاه بیرون آمد. جوانی بود با یک کت مخمل سبز که میخواست با آن جهان را فتح کند. میخواستم جهان را ویران کنم. دوره شعرهای رمانتیک بود که «مهتاب در ناودانها میماسید». گرفتاری فقط قصیدههای بلند در کشف حرف «م» نبود. گرفتاری در نقد ادبی هم بود که میخواست سیاست را در قالب شعر بیاورد. من اندوختهای جز رویا و خوابهای شبانه نداشتم. اما مکاشفهای لذتبخش بود. به آن سالها نگاه میکنم، از ابتدا راهم را یافته بودم. میدانستم شاعر اگر ابداع نکند، صنعتگر است نه شاعر، پس از ابداع است که شاعر به شعر محض میرسد. شعر محض، یعنی انسان از تجربه خویش بگوید. شاعر باید از جادهای برود که انبوه از خار مغیلان است و شاعر عریان و از کفش تهی. از جادههای آشنا رفتن تلف عمر است و توهین به خویش و دیگران. از راههای هموار رفتن در شاعری بردگی است. مرا عمر دیگر بود و جادهای دیگر بود.»
البته خودش معتقد بود، کسی به شعر او توجه نکرده است: «شاعر باید قلمروهایی را در عمق زمین پیدا کند تا حتی اگر شده برای زمان محدودی، ما را از این واقعیتهای هولناک دور کند. به نظرم، در کار شاعریام، تمام اعضای بدنم درست برعکس بودهاند و همین باعث شده شعرم تا همین امروز سوءتفاهم بیافریند و کسی به شعر من توجه نکند. البته چهار نفر شعرم را جدی گرفتند؛ ضیاء موحد، علیمحمد حقشناس، حسین معصومی همدانی و سهراب سپهری.» البته او بارها،حمایتهای فروغ فرخزاد از شعرهایش را یادآور شده بود.