کتابگردی

کتاب اجازه نده او بماند

در بخشی از کتاب اجازه نده او بماند می‌خوانیم

در بخشی از کتاب اجازه نده او بماند می‌خوانیم

رابین بلافاصله لینک اطلاعات شرکتی‌ را که آنالیز مواد اولیه دارویی انجام می‌دهند می‌فرستد. از اتاق بچه به آن‌ها زنگ می‌زنم و توضیح می‌دهم چه درخواستی دارم. می‌خواهم مطمئن بشوم شیشه دارو فقط مسکن داروی بچه است یا اینکه چیز دیگری هم قاطی آن است. آن‌ها می‌گویند مشکلی نیست. ظاهراً حتی اگر یک قطره از مواد هم باقی مانده باشد، برای آزمایش کافی است. هزینه بررسی سریع آزمایش را می‌پردازم. قرار می‌شود بعدازظهر پیکی از شرکت بیاید و نمونه را با خود ببرد.

آن ‌شب، وقتی کف دست‌شویی را تمیز کردم، شیشه‌خرده‌ها را داخل سطل زباله ریختم که بعداً سرفرصت خالی کنم. به طبقه بالا می‌روم، ایوی بیدار، اما ساکت است. داخل دست‌شویی اتاق بچه می‌روم و در را قفل می‌کنم. با یک موچین با دقت شیشه‌خرده‌ها را داخل یک زیپ‌کیف می‌ریزم. وقتی به‌اندازه کافی جمع می‌کنم، زیپ‌کیف را داخل یک کاغذ سفید می‌پیچم. بعد همه‌چیز را در جعبه کوچکی می‌گذارم و تعدادی روزنامه مچاله‌شده به جعبه اضافه می‌کنم تا قسمت‌های خالی‌اش پر شود. آن را زیر سینک ظرف‌شویی قایم می‌کنم؛ تنها جایی که می‌دانم کلوئی سرک نمی‌کشد.

پیک تا بعدازظهر نمی‌آید، یک چیز دیگر هم نیاز دارم؛ دوربین. اگر کلوئی نقشه دارد کاری بکند، بهترین راه برای اینکه از کارش سر دربیاورم این است که او را تحت نظر بگیرم. باید بیرون بروم و یکی بخرم. یک فروشگاه در استینز هست که هرچیزی بخواهم دارند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا