
به گزارش هیرکان هنر به نقل از فرهنگ آفرینان، در ابتدای این نشست عطا نویدی (سردبیر همنوا) خاطر نشان شد: ویولن از دوره ناصرالدین شاه وارد ایران شد و از آن زمان تا اکنون فراز و نشیبهای فراوانی را تجربه کرده است اما اوج تحول این ساز زمانی بود که به دستان ابوالحسن صبا رسید و تاریخ ویولن در ایران به قبل و بعد صبا تقسیم شد. شاگردان صبا هر یک سبک و شیوهای متفاوت از صبا را پیش گرفته اما هیچکدام چیزی بیش از صبا به ساز ویولن اضافه نکردند. وی افزود: یکه تازی ویولن در چند دهه و شهرت این ساز در میان مردم شاید دلیل فراموشی اصالتهای این ساز شد؛ اما پس از چند دهه سکوت خاموشی اینک میبینیم دوباره ویولن ایرانی راه اصلی خود را یافته و جوانانی که در این راه قدم میگذارند، نگاه ویژه به همان اصالتهایی دارند که صبا برای ویولن ایرانی ترسیم کرد.
نویدی تاکید کرد: «شب ویولن ایرانی» نگاهی گذرا دارد به سیر تحول ویولن ایرانی و میتواند مقدمهای برای برگزاری سلسله نشستهایی با همین عنوان باشد.
محمدرضا شرایلی: نباید از ۵۰ سال تاریخ ساز کششی در ایران غافل شویم
در ادامه مراسم محمدرضا شرایلی، پژوهشگر موسیقی ایرانی تصریح کرد: از اوایل دوره ناصرالدین شاه اتفاقاتی در ایران میافتد یکی از آنها تعامل با غرب است. بعد از آن یک نقطه پررنگ به نام تاسیس دارلفنون را داریم. پنج سال بعد دو موزیسین اروپایی برای تدریس به ایران دعوت میشوند. این دو، مدتی ارکستری تشکیل میدهند حدود ۱۲ سال موسیقی دارالفنون را سرپرستی میکردند. بعد از مدتی یکی از آنها از ایران میرود و باتیست لومر به ایران میآید. لومر ارکسترهایی تشکیل میدهد. پس از مدتی چند نفر دیگر به ایران میآیند از جمله موسیو دووال که ویولن را در دارلفنون تدریس کنند. در این دوران هنوز ویولن جایگاه پررنگی در ایران پیدا نکرده است و همچنان ساز ناشناختهای است.
وی تاکید کرد: صفحاتی که از اروپا آمده شنیده می.شود و به تدریج باعث تغییر ذائقه مخاطبان ایران شد. از اینجا اسناد صوتی اجرای موسیقی ایرانی با ویولن از ۱۲۸۸ گشوده می.شود. حسین خان اسماعیلزاده کمانچهنواز مشهور تا اوایل دوره رضاشاه است او حلقه واسطی است با سنت قدیم کمانچهنوازان و جوانان علاقهمندان اواخر قاجار که دوست داشتند ویلن ایرانی بنوازند و کمکم به دورهای رسیدیم که نسل جوان آن روزها متمایل به ویولن میشوند. کنسرتها و ارکسترها بستر مناسبی است که ویولن رونق بگیرد این اتفاق به شکل صعودی رشد می.کند و ویولن پررنگ و کمانچه کمرنگ شد.
شرایلی گفت: حدود ۵۰ سال ما با فقدان کمانچهنوازان مطرح مواجه بودیم، جایگزین ساز کششی در موسیقی ایران ویولن بود. در اینجا در مورد چند نسلی صحبت میکنیم که توانایی و خلاقیت خودشان را روی ساز ویولن پیاده کردند. بنابراین فارغ از اینکه بخواهیم فکر کنیم کمانچه ساز اصیل ما هست و ویولن نیست، اگر ویولن را ندیده بگیریم در واقع نیم قرن ساز کششی در موسیقی ایرانی را نادیده گرفتهایم. بنظر میرسد اکنون وقت مرورها و تجدیدنظرهایی در مورد ساز ویولن ایرانی است و نمیتوان از زحمات گذشتگان غافل شد.